چرا آغاز ماههاي قمري بايد در همه كشورهاي اسلامي يك روز باشد؟!
اختلاف در اول ماههای قمری در بلاد اسلامی از جملۀ اشکالات بحث برانگیز است که حکیم علامۀ غروی در کتاب مغرب و هلال و نیز دکتر سید علی اصغر غروی در خلال سخنرانیهای خود بدان پرداختهاند. آنچه در پی میآید خلاصهیی از دو سخنرانی دکتر غروی در اثبات یکی بودن ماههای قمری در تمامی کشورهایی است که حتی در چند دقیقه از شب اشتراک ساعت دارند. وی ابتداء از دریچة علم نجوم به بررسی این مسأله میپردازد و پس از آن روایاتی مستدل و محکم جهت تبیین این حکم وارد میسازد و آیات قرآن را در جهت تأیید و تحکیم وحدت میان مسلمانان بیان میکند. در انتهاء دکتر غروی علت این اختلاف را در امتداد جریانی مطرح میکند که در پی ایجاد تفرقه میان امت اسلامی و مانع اتحاد آنها خصوصاً شیعه و اهل سنت میباشد.
اثبات يكي بودن اول ماههاي قمري در تمام بلادي كه حتي چند دقيقه از شب را اشتراك ساعت دارند، خيلي ساده است! ماه به دور كره زمين يك گردشي دارد و ساعات و دقايق و ثانيههاي اين گردش در حركت وضعي و انتقالي مشخص و معادل 27 روز و 3/1 روز است و حركت آن به دور زمين در مداري بيضي شكل 29 شبانهروز و 12 ساعت و 44 دقيقه است كه اين مدت را يك ماه قمري گويند و مرتب هم اين گردش تكرار ميشود. خوب به دليل اينكه مدت اين گردش كسري از 29 روز است، به ازاء هر دو ماه، يك ماه كبيسه داريم كه 30 روز است، يعني دو بار اين 12 ساعتها جمع ميگردد و ميشود يك روز. بناءبراين به ازاء هر دو ماه 29 روزي، ماه سوم 30 روز ميشود و از اين جهت بعضي از ماههاي رمضان 30 روز ميشوند. وقتي گردش ماه تمام ميشود، ماه بر كره زمين طلوع ميكند و افرادي اين طلوع را بر روي كره زمين رؤیت ميكنند. پيامبر اسلام هم ميفرمايد: «صُومُوا لِلرُّؤيَة و اَفطِرُوا لِلرُّويَة»[1]، يعني با رؤیت روزه بگيريد و با رؤیت هم افطار نماييد. كلام پيامبر كليت مسأله را بيان ميكند و رؤيت را به افق و منطقۀ خاصي اختصاص نميدهد، بلكه خطابش همۀ مسلمانان روي كره زمين هستند، پس اين رؤیت ممكن است در آفريقا باشد يا در آسيا و يا هر جاي ديگر كره زمين. اما آنچه كه از نظر علم نجوم ثابت شده اين است كه رؤیت هلال ماه در كمربند خط استوا بهتر صورت ميگيرد، زيرا بر زمين عمود است. همچنين رؤیت در قسمتهاي غربي كره زمين بهتر است تا قسمتهاي شرقي. يعني رؤیت در الجزاير، ليبي، مراكش، تونس، مصر، تا عربستان كه روي خط استوا است، بهتر از رؤيت در ايران يا ساير كشورهاي نيمكرۀ شمالي است. بناءبراين ما بايد ماه را رصد نماييم، اما متأسفانه نشستهايم پاي تلويزيون! ما بايد حداقل چند روز اول و آخر ماه رمضان، بعد از سحر برويم در بيابان يا جايي كه مانعي براي رؤيت نباشد، و ماه را رصد نماييم، يعني يادداشت كنيم كه چه ساعتي از شب، بعد از غروب آفتاب، ماه طلوع ميكند. چرا كه پيامبر دارد دستور ميدهد: «صُومُوا لِلرُّؤيَة و اَفطِرُوا لِلرُّويَة»، پس حالا كه ساختمانهاي بلند موجود در شهرها اجازه رصد ماه را نميدهد، بايد همه برويم در بيابان و ماه را رصد نماييم كه چه ساعتي طلوع ميكند، بعد هم منتظر بمانيم تا خورشيد هم طلوع نمايد و فاصله زماني ميان دو طلوع را اندازه بگيريم. تعيين اين فاصله به ما نشان ميدهد كه موقعي كه خورشيد غروب ميكند، ماه كجاست؟ حتي اگر ديده نشود! چون در اكثر فصول سال، در نيمكرۀ شمالي، نور خورشيد اجازه نميدهد كه در اول ماه، هلال باريك آن ديده شود. اما در هر صورت، ماه در آسمان هست، ولي تحت الشعاع نور خورشيد است. خوب چرا مثلاً در كشور الجزيره ماه را راحتتر ميبينند؟ براي اينكه آن كشور نسبت به ما غربيتر است و بناءبراين خورشيد در آنجا زودتر و ماه شب اول ديرتر غروب ميكند. اما در كشورهاي شرقيتر، خورشيد و ماه تحت الشعاع يكديگر هستند، يعني هر دو هستند اما دارند با هم غروب ميكنند و اين مسأله قابل انكار نيست. شايد ما ماه را در شب اول نبينيم، ولي در هر صورت ماه طلوع كرده است، و براي همين است كه در شب دوم، ميبينيم كه ماه هم بالاتر و هم پهنتر از هلال شب اول است! در شبِ اولِ ماه در مناطق مركزي ايران، 6 تا 12 دقيقه بعد از غروب خورشيد، هلال ماه غروب ميكند، البته اگر ماه 29 روز باشد، و در اين 6 تا 12 دقيقه آنقدر آسمان روشن است، كه ماه ديده نميشود. در شب دوم بين 42 تا 48 دقيقه غروب ماه از خورشيد عقب ميافتد، و اگر شما رصد نماييد و هنگام غروب خورشيد (نه در موقع اذان) زمان را يادداشت كنيد، بعد هم زمان غروب ماه را يادداشت نماييد، ميتوانيد مشخص نماييد كه مثلاً امشب، شب دوم است يا سوم، زيرا كه غير از شب اول، به ازاء هر روز، شبهاي بعد بين 42 تا 48 دقيقه، طلوع ماه از خورشيد عقب ميافتد و به همين خاطر است كه شب چهاردهم، همين كه خورشيد از طرف مغرب رفت پايين، سَرِ ماه از طرف مشرق پيدا ميشود. يعني در طي چهارده روز، ماه از خورشيد يك مسير نيم كرۀ بيضي عقب افتاده است. پس اين مسأله روشن است. در ضمن در قنوت نماز عيد فطر ميگوييم: «بِحَقِ هذَا اليَوم، اَلذّي جَعَلتَهُ لِلمُسلمين عِيدا»، يعني براي همۀ مسلمانها اين روز را عيد قرار دادهاي! خوب آن وقت مسلمانهايي كه روز قبل يا روز بعد را عيد ميگيرند كه شامل اين دعاء نميشوند! با توجه به اينكه دين اسلام، دين وحدت است نه دين تفرقه، و هيچ مسلماني، در هيچ عهدي و با هر مذهبي، منكر اين حقيقت نبوده است. پس ما نميتوانيم بناء به دلخواهمان، يا به جهت اينكه تلويزيونما ميگويد، يا اينكه علماء فتوي ميدهند، آيات قرآن، كه مسلمين را دعوت به وحدت كلمه و توحيد عملي ميكند، زمين بگذاريم. قرآن ميگويد: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً»(انبياء92)، اين امت شما، يك امت است. يا ميگويد: «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ وَكَانُواْ شِيَعاً»(انعام159)، يا «وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ» (آلعمران 105)، آري! قرآن ميگويد: مثل آنهايي نباشيد كه دينشان را تكه تكه كردند و گروه گروه شدند! اين فرمان الهي است! آيا ما ميخواهيم ضد قرآن عمل نماييم؟! آيا ماه مرز ميشناسد؟ يعني وقتي امشب كه شب اول است و همراه خورشيد طلوع كرده و تحت الشعاع هم غروب كرده است، اعلام ميكند كه: اي شيعيان! من امشب در كشورهاي شما نميآيم! من امشب مال سنيها هستم! شما خيالتان راحت باشد! فردا شب هم اگر وقت پيدا كردم ميآيم، اگر نه دو شب بعد ميآيم!!! آيا اينطور است؟! اينها جواب ميخواهد! شما فرض بگيريد: ما در جنگي كه با عراق داشتيم، تمام عراق را گرفته بوديم، و در جنگي هم كه فتحعلي شاه با روسها داشت، به جاي اينكه نيمي از ايران را از دست بدهيم، تمام شوروي را گرفته بوديم، و افغانستان هم كه تا زمان محمد شاه قاجار مال ما بود، خوب آن وقت تكليف اين مسأله چه بود؟! ما چكار ميكرديم؟! يعني مثلاً اگر در نجف ماه را ميديدند، تهران چه كار ميكرد؟! يا بحرين كه تا 50 سال پيش مال ايران بود، اگر هنوز هم جزء خاك ما بود، چه كار ميكرد؟! ما ميگوييم: ماه مرز نميشناسد، يعني نميآيد بگويد: امشب تا عراق آمديم، تا بصره آمديم، ميخوابيم اينجا و استراحت ميكنيم! و انشاءالله فردا حركت ميكنيم و ميرويم در ايران!!! ماه اين را نميگويد و كار خودش را ميكند. ما بايد در اين مسأله تابع عربستان باشيم، چرا؟ زيرا پيامبر اسلام در مكه مبعوث شد، قرآن هم در مكه نازل شد، بزرگترين عمل اجتماعي، توحيدي، اتحادي مسلمانها هم به نام حج در مكه انجام ميشود، قبلۀ همۀ مسلمانها هم مكه است، بناءبراين براي اتفاق و اتحاد ما بين مسلمانان، اگر بگويند كه فردا اول ماه است بايد پذيرفت. آخر ماه هم ثابت ميشود و معلوم ميگردد كه دروغ نگفتهاند و اين امتحاني است كه سالها است دارد انجام ميشود. ما ميگوييم هر جايي كه ماه رؤیت شود، اين رؤیت براي همۀ مسلمانها حجت است، اما براي اينكه اتحاد مسلمانان حفظ شود و اختلافي ايجاد نگردد، بايد رؤیت در عريستان مبني و ملاك قرار گيرد. ممكن است شيعيان بگويند: حكومت عربستان وهابي است و ما نميتوانيم از آنها در اين مسأله تبعيت كنيم! به اين دسته از شيعيان بايد گفت: مگر ما بزرگترين عمل اجتماعي و عبادي اسلام را كه يكي از اهدافش ايجاد وحدت بين همۀ مسلمانان است در زير سايه پليس وهابي عربستان در مكه انجام نميدهيم؟! مگر زير نظر پليس وهابي عربستان محرم نميشويم؟! مگر كعبه آنجا نيست و به سمت اين وهابيها ما به نماز نميايستيم؟! پس اگر منطق اين باشد، همۀ اين اعمال باطل است! مگر ما در طول سال چه همه پول به جيب اين وهابيها نميريزيم كه يك عمل مستحب به نام عمره انجام دهيم؟! در حالي كه خدا انجام اين مستحب را از ما نخواسته و در كشور خودمان چه همه نيازمند و فقير و درمانده وجود دارد!!! اما درد كجاست؟! ريشۀ اين اختلافات كجاست؟! درد يك حديث مجعول است كه ميگويد: «خُذ بما خالفَ العامه»، يعني آن چيزي را بگير كه مخالف سنيها است، يعني هر كاري ميكنند، تو خلافش را انجام بده!!! من 5 سال لبنان بودم. در آنجا مفتي جعفري شيعه در لوگ روزنامه آگهي ميداد: «ايها الشيعه لا تلتمسوا الهلال هذه اليله»، يعني اي شيعيان امشب به آسمان نگاه نكنيد!!! امشب التماس هلال نكنيد! چون اگر نگاه ميكردند ماه را ميديدند! چون ماه در روي مديترانه ديده ميشد! آري! ماه مثل ماه ديده ميشد! بعد او آگهي ميداد و درخواست ميكرد كه امشب به آسمان نگاه نكنيد!!! من اين روزنامهها را جمع كرده بودم، اما متأسفانه در سال 67 كه به منزل ما هجوم آوردند، همه را بردند! آري! آنها آگهي ميدادند و حالا هم من نميدانم، شايد هنوز هم آگهي بدهند! خوب با آگهيها به اختلافات ميان شيعه و سني دامن ميزدند. اين طرز رفتار، ناشي از يك تفكر است! اين نيست كه ماه مشكل داشته باشد! عربستان مشكل داشته باشد! حركت ماه دور زمين مشكل داشته باشد! نه! اينها نيست! حالا به خاطر آن حديث پيامبر ميگويند: ما از طريق نجوم نميتوانيم اين كار را انجام بدهيم، هر چند كه با علم نجوم ميشود تا ميلياردها سال حركت ماه را محاسبه كرد كه ماه چه وقت طلوع ميكند و چه وقت غروب. شما مطمئن باشيد و ترديد نداشته باشيد كه در يك نقطهيي از كره زمين، همانطور كه محاسبات علم نجوم زمان طلوع را مشخص كرده، ماه حتماً ديده ميشود. يعني نتيجۀ اين دو روش يكي است و حرف پيامبر هم خدشهدار نميشود. و اتفاقاً پيامبر مبني را علم يقيني قرار داده، يعني وصول به مرحله عين اليقين. و اما مسأله مهم ديگري كه بايد بدان توجه شود، حرام بودن روزه داشتن است در روز پاياني شعبان و آغاز شوال. زيرا اول رمضان و آخر آن بايد به نيت شهر صيام باشد، و قبل و بعد از آن را حتماً نبايد روزه گرفت. از حضرت باقر (ابي جعفر) در كافي، تهذيب و وافي: في رَجُلٍ يَصومُ اليَوم الذي يُشَكُّ فيه مِن رمضان فقال (ع): عليه قضاءُه و ان كان كذلك.[2] حضرت باقر(ع) دربارۀ شخصي كه در روزي از رمضان كه در آن شك است روزه گرفته، فرمود: بايد قضاء آن را اداء كند حتي اگر از رمضان بوده. شيخ طوسي در بيان اين حديث مينويسد: مراد خبر اين است كه هر كس در روز شك روزه بگيرد، و نيت نكند كه آن روز از شعبان است، بلكه نيت كند كه از روزهاي رمضان است، در واقع روزي را صائم بوده كه روزه داشتن آن برايش حرام بوده است، بناءبراين قضاءش بر او واجب است. پس اگر نيت كند كه روزهاش از ايام شعبان است قضاء بر او واجب نيست. روايت ديگر از حضرت صادق(ع) است كه فرمود: نَهيُ رسول الله(ص) عَن صَومِ سِتةِ اَيامٍ، العيِدَيْن و ايّام التشريق، و اليَومِ الذّي يُشَكُّ فيه مِن شهرِ رمضان[3]. رسول خدا(ص) از روزۀ شش روز نهي فرمود، عِيدَين (فطر و قربان)، ايام تشريق (سه روز بعد از قربان) و روزهيي از ماه رمضان كه در آن شك است. عين اين خبر از حضرت صادق روايت شده، و اخبار مشابه ديگري در اين باب هست. بر اين اساس، نميتوان نسبت به آغاز و پايان ماه رمضان بيتوجه بود و باري به هر جهت از آن گزشت، چون نيت در عمل شرط است. به همين جهت پيامبر اكرم و ائمه صلوات الله عليهم روزۀ پايان شعبان و آغاز شوال را حرام كردهاند. إنشاءالله خداوند توفيقي به همۀ ما عنايت نمايد كه به آنچه كه ميفهميم و با عقل ميپذيريم، عمل كنيم. و از جمله چيزهايي كه حتماً بايد مورد عمل قرار بگيرد، احكام ديني است. و توجه داشته باشيم ديني كه آمده امت واحدي درست كند، نميتواند داراي احكام متفاوت و متضادي باشد، يا داراي احكامي باشد كه به جاي ايجاد وحدت در جامعه، ايجاد تفرقه نمايد!
[1] - مستدركالوسائل، ج7، ص 403، باب أن علامة شهر رمضان.
[2] - تهذيبالأحكام، ج 4، ص 182، باب فضل صيام يوم الشك و الاحتياط.