وي معتقد است مجتهد بايد در احكام الهي به علم يقيني برسد، زيرا احكامي را كه خداوند مقرر فرموده همه تعليلي است و بناء بر حكمتي آنها را معين كرده است كه متضمن مصالح خلق ميباشد. طبق آيات كتاب مهمترين اثري را كه خالق گيتي از وضع اين احكام اراده فرموده، ايجاد امت واحده و رفع اختلاف و تفرقه بوده است. پس نبايد ظن فقيه در بيان حكم الهي دخيل گردد. بر اين اساس، وجوه متفاوت در يک حكم منسوب به خالق، مغاير و ضد هدف منشود[i] از وضع آن حكم ميباشد، و به همين سبب احتياط در بيان حكم، بي مفهوم و به معناي آن است كه مجتهد، خود در آن حكم، شك دارد. پس چگونه از مقلد خود ميخواهد به شك او عمل كند؟! غروي در شرحي كه بر رسالة عملية آيت الله بروجردي نگاشته، چگونگي علمي كردن مسائل و نفي احتياط را نشان داده است.[ii]