«ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ» و پروردگارمان بر قلم و بر آنچه مینگارند سوگند یاد میکند. «و ليس احد من العرب ِقرأ کتاباً، فان الله سبحانه بعث محمداً صلی الله عليه و آله». (نهج البلاغه خطبه104) و از عرب کسی کتابی نمیخواند که پروردگار جهانیان بندهیی چون مصطفی صلی الله علیه و آله را برانگیخت و اولین آية خویش را اینچنین بر وی فرو فرستاد: اقْرَأْ، بخوان! «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»
و فرمان او چه شگفتیها در نهان داشت و هنوز و از این پس نیز! ای بندگان من آنچه از حقیقت بر جریدۀ عالم ثبت است بخوانید و بخوانید تا بدانید و بدانید! «الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»
هموست که نوشتن را با قلم به بندگان خویش بیاموخت و از پسِ آن، بی خردان را مرده و از چهارپایان گمراهتر نامید.
و اما اینک در زمانهیی به سر میبریم که حاکمان جبار و جهان خواران قهار و دنیا پرستان مکار حق را بر خواهشهای نفسانی خویش معطوف و منکوبش ساختهاند و قلم را به گمان خاموش کردن شرارۀ حقیقت، به زنجیر کشیدهاند، و کتاب را در لجن زار بدعتها مدفونش نمودهاند، و پروایی از غرقه ساختن خرد در دریای طوفانی و مواج نادانیها و خرافه پرستیهای عوامانه ندارند! و شگفتا که به قول حکیم الهی، صدرای شیرازی؛
«گمراهانی را عالم نامیدهاند که ترهاتی چند از جاهلان پیش از خود اقتباس کرده و دامهای فریب را بر راه مردم گسترانیدهاند، و خونشان را به شیشه کردهاند، هم ایشان کوردلانی هستند که خدا آنان را اینگونه به تصویر میکشد: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»(جمعه5) مثل آن کسان که تورات بر دوششان نهاده شد، سپس آن را بر دوش نکشیدند، به مانند استری است که کتابهایی بر پشت کشد، چه بد مثلی است قومی را که آیات خدا را دروغ انگاشتند و خدا رهنمون نشود مردمان ستمگر را.»
آنان هرگز به پیشینیانی چون خویش ننگریستهاند. ابراهیم را در آتش افکندند، علی را خانه نشین و ابوذر را تبعیدگاه مرگ فرستادند، حسین را کشتند و زید بن علی و حلاج را بدار آویختند و عین القضات را شمع آجین نمودند! و رمق حیات از محمد نفس زکیه و نیز از سهروردی گرفتند.
اینها همه به گمان محو حقیقت! در حالی که خود را به ورطۀ نابودی رسانیدند و نداستند، چنانکه حضرت باری فرموده:
«يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ»(حشر2)«خانه های خود به دست خود ویران سازند.»
اما آن دسته از عباد الله الصالحین که نداء پروردگارشان را شنیدند، به قلم جان خویش، حقیقت حقۀ عالم را که همانا آزادی، عدالت و تحقق دین راستین است، بر جریدۀ عالم ثبت کردند و با ذره ذرۀ جان خویش بر تار و پود حیات بشر دمیدند، رهایی را! خواه به زنجیز کشند ایشان را یا به صلیب! هیچ مانع یا رادعی نخواهد توانست آنان را از عمل صالح خود باز دارد! و در پایان هم اینان وارثان حقیقی فردوس برینند.
«أُوْلَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ، الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»(مؤمنون10و11)
و فرمان او چه شگفتیها در نهان داشت و هنوز و از این پس نیز! ای بندگان من آنچه از حقیقت بر جریدۀ عالم ثبت است بخوانید و بخوانید تا بدانید و بدانید! «الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»
هموست که نوشتن را با قلم به بندگان خویش بیاموخت و از پسِ آن، بی خردان را مرده و از چهارپایان گمراهتر نامید.
و اما اینک در زمانهیی به سر میبریم که حاکمان جبار و جهان خواران قهار و دنیا پرستان مکار حق را بر خواهشهای نفسانی خویش معطوف و منکوبش ساختهاند و قلم را به گمان خاموش کردن شرارۀ حقیقت، به زنجیر کشیدهاند، و کتاب را در لجن زار بدعتها مدفونش نمودهاند، و پروایی از غرقه ساختن خرد در دریای طوفانی و مواج نادانیها و خرافه پرستیهای عوامانه ندارند! و شگفتا که به قول حکیم الهی، صدرای شیرازی؛
«گمراهانی را عالم نامیدهاند که ترهاتی چند از جاهلان پیش از خود اقتباس کرده و دامهای فریب را بر راه مردم گسترانیدهاند، و خونشان را به شیشه کردهاند، هم ایشان کوردلانی هستند که خدا آنان را اینگونه به تصویر میکشد: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»(جمعه5) مثل آن کسان که تورات بر دوششان نهاده شد، سپس آن را بر دوش نکشیدند، به مانند استری است که کتابهایی بر پشت کشد، چه بد مثلی است قومی را که آیات خدا را دروغ انگاشتند و خدا رهنمون نشود مردمان ستمگر را.»
آنان هرگز به پیشینیانی چون خویش ننگریستهاند. ابراهیم را در آتش افکندند، علی را خانه نشین و ابوذر را تبعیدگاه مرگ فرستادند، حسین را کشتند و زید بن علی و حلاج را بدار آویختند و عین القضات را شمع آجین نمودند! و رمق حیات از محمد نفس زکیه و نیز از سهروردی گرفتند.
اینها همه به گمان محو حقیقت! در حالی که خود را به ورطۀ نابودی رسانیدند و نداستند، چنانکه حضرت باری فرموده:
«يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ»(حشر2)«خانه های خود به دست خود ویران سازند.»
اما آن دسته از عباد الله الصالحین که نداء پروردگارشان را شنیدند، به قلم جان خویش، حقیقت حقۀ عالم را که همانا آزادی، عدالت و تحقق دین راستین است، بر جریدۀ عالم ثبت کردند و با ذره ذرۀ جان خویش بر تار و پود حیات بشر دمیدند، رهایی را! خواه به زنجیز کشند ایشان را یا به صلیب! هیچ مانع یا رادعی نخواهد توانست آنان را از عمل صالح خود باز دارد! و در پایان هم اینان وارثان حقیقی فردوس برینند.
«أُوْلَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ، الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»(مؤمنون10و11)